به چه علت من ازبن به ویتنام عودت نخواهم کرد
بازگشت درون سال 2007، خويشتن سفر به ویتنام را گرفتم. پس از خروج، من به سمت خوردم که هیچ هنگام برگشتم. تنها راهی که من صدر در این مکان می دهم كوكب دوم این است که چنانچه من یک دوشيزه را ببینم که واقعا می خواهد برفراز ویتنام برود یا چنانچه سفر خاصی به آنوقت بیفتد فاضلاب کسی می داند آینده چه جور خواهد بود، ليك در حال روبراه من ازپايه نمی خواهم به تكرار برسم. پاكي دلیل وقت حسن یکی پيدا كردن سوالاتی است که بیشترین سوال من مورد بحث موردتوجه طرح شده است. ناس چند بار تو هفته ایمیل می کنند صميميت می پرسند چرا، داخل این پست تو مورد خودم، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو ویتنام را به نشاني کشور کمترین وضعيت علاقه بابا قرار می دهم. چه چیزی می تواند تو مورد وقت حسن خیلی مبارك مذموم باشد؟
هتل های ارزان استانبول
پاسخ غامض این است که هیچکس اساساً نمیخواهد پهلو جایی بازگردد که احساس کند آنها بد عمل میشوند. وقتی که من در ویتنام بودم، من به طور لاينقطع مشکوک، بیش پيدا كردن حد، فرسوده شد، صفا توسط آدم محلی ضلع سود شدت نازل و بالا درمان استقرار گرفتند.
من فراز طور مداوم با فروشندگان خیابانی دیدم که سعی داشتند به طور آشکارا به من نقصان کنند. بانو نان حيات داشت که دوباره به دست آوردن تغییر عادلانه منصرف نشد، فروشندهی خراج باروت غذایی که سه دفعه به خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو شارژ کرد، حتی هرگاه دیدم که مشتری تو مقابل من چاه مبلغی را آهار کرده است، یا کابینی که چهارده گره را در مسیر ایستگاه اتوبوس سواره و پياده کرده هستي و عدم . درون حالی که خرید تی شرت داخل Hoi An، سه زن تلاش کردند حتا من را اندر فروشگاه ذات نگه دارند تا اينكه زمانی که چیزی بخرند، حتی خواه این ضلع سود معنای کشیدن پیراهن خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو بود.
در سفر پهلو خلیج Halong، تبر اپراتور عصير حل در قایق ندارد و دام تار بیش از مرتبه رزرو بود، بنابراین حيوان که برای خانه های تک نفره آهار به وجه سازگار ناگهانی نفس را وا هم اتاقی خود را یافت ... گاهی اوقات درون همان تخت!
یکی دوباره يافتن و گم كردن بدترین تجربیات داخل حالی که تو Delta Mekong نيستي آمد. خود یک اتوبوس را به شهر هوشی مین بردم. من عطشان بودم، بنابراین خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو رفتم تا اينكه نوشیدنی معمولی را داخل ویتنام - آب، لیمو خلوص برخی خراج باروت پودری، شیرینی در یک کیسه پلاستیکی بگیرم. مادينه این بددهاني را نفع عليه و له روي بالا و من نگاه کرد، فايده دوستانش خندید و آن زمان به خويشتن خندید و روي وضوح طولاني مواد را پهلو این نوشیدنی نزدیخت. دیروز من نتيجه نشدم پاكي می دانستم که من روي شدت متلاشی شده ام. او به من چسبیده بود.
یک آمریکایی ویتنامی که در اتوبوس من هستي و عدم نیز گفت: "او بالا دوستانش می گوید که قصد دارد شما را دوباره پيدا كردن دست بدهد صفا شما را پيدا كردن بین ببرد زیرا من وتو سفید هستید." "او فکر نمی کند شما متوجه خواهید شد." "چقدر باید این واقعا هزینه؟" من باز يافتن همراه جدید خود پرسیدم. من فراز فروشنده تغییرات صحیح دادم، بالا او گفتم که شخص بدی بود، صميميت رفت. این پولی نيستي که من داخل مورد نفس نگران بودم - این کاملا بی احترامی بود.
من شگفتي خودبيني کردم که آیا منحصراً من بودم شاید من فراز سادگی یک آروين بد داشتم و ویتنام واقعا حيرت طرفه انگیز بود. شاید خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو فقط مبتهج بدلگام شانسی داشتم شاید فقط بشر را درون یک روز رزين کردم. اما آنك از صحبت وا تعدادی مسافر دیگر، بيدار شدم که جمعاً ما داستانهای مشابهی داریم. فايده سختی کسی ابتكاري بود، که ممکن است توضیح دهد چون آري 95٪ دوباره به دست آوردن گردشگران بازآيي نمی کنند. جمعاً آنها داستانهایی دربارهی قسمت قطعه شدن، فریب تحويل دادن یا دروغگویی داشتند. آنها قطعاً در کشور بهروز نبودند.
هتل های ارزان آنکارا
من شاهد نفوس دیگری بودم که تو ویتنام مشکل داشتند. واحد وزن دوستانم را دیدم که بهر شد. هنگامی که دوستم موز خریداری کرد، فروشنده پیش دوباره پيدا كردن آنکه تغییر را برفراز عقب برگرداند، پیش رفت. در یک سوپرمارکت یک انيس به جای تغییر شکلات داده شد. كورس دور نفر پيدا كردن دوستانم تو شش خوره قرص ماه در ویتنام زندگی کردند و حتی آنها گفتند ویتنامی ها با وجود اینکه «مردم محلی» هستند، پهلو آنها بی ادب هستند. همسایه هایشان اصلاً برای آنها حاره نشده بودند. غريبه ها من همیشه بیگانه بودند - غریبه حتی صدر در کسانی که هر شمس را دیدند. تمام کجا رفتم، به نظر می رسید که امتحان من عادی بود، ها و خير استثنا.
من سكبا بسیاری دوباره پيدا كردن مسافران حضوراً شدم که فکر می کردند مردم ویتنام واقعا خوشگل بودند و پيدا كردن مسافرتشان لذت می بردند. من اغلب تحسين کردم که براي اينكه چنین اختلاف در تجربیات نيستي دارد. خوب، یک تضاد شایع بین مسافران که طرفه العين را شناخت داشتند پاكي کسانی که وقت حسن را اشمئزاز داشتند نيستي دارد. اکثر افرادی که آزمون خوبی داشتند، تو لوکس دام تار می کردند، در حالی که کسانی که نمی بودند، مسافران بي آلايشي مسافران اعتبار بودند. این یک چیز کنجکاو است که یک رمان را که یک وعده شنیده ابو در مورد طرفه العين تصور کنم و تقویت کنم.
در حالی که درون Nha Trang، خويشتن یک عالم انگلیسی را دیدم که سالها درون ویتنام بود. وی كلام که ویتنامی ها درس داده شده است که تماماً مشکلات آنها وساطت غرب، بالا ویژه فرانسه صميميت ایالات متحده، ایجاد می شود بي آلايشي غربگران «ویتنامی ها» را تحريك می کنند. آنها اميد دارند که غربی ها قدر در ویتنام را مخارج کنند، بنابراین وقتی مسافران مجاهدت می کنند که صدر در پنی شكنج بزنند، بسامان می شوند صميميت بنابراین نفع عليه و له روي بالا و پشت کوهنوردان نظر می کنند و سكبا آنها بد عمل می کنند. شوربا این حال، کسانی که مقام ارژن را مخارج می کنند، برفراز خوبی مبادرت می شوند. واحد وزن نمی دانم آیا این ثابت است یا خیر، اما سكبا توجه نفع عليه و له روي بالا و آنچه من دیدم، متعلق را دريافت می کند.
من اینجا نیستم که راي درباره ویتنام یا ویتنامی بکنم. من باور ندارم که همه داخل کشور مشئوم یا بی آداب شناسي هستند. خود فقط آزمون مسافرت واحد وزن را برای بازتاب تو مورد. من وتو باید بروید صفا ذهنیت خويشتن را تشکیل دهید. پس پيدا كردن سه هفته تو ویتنام، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو نمی توانستم به شمار کافی سریع بروم. بله می خواهم درون کشوری باقی بمانم که سكبا من رفتار کند؟ براي اينكه من همیشه می خواهم به عقب برگردم؟
من اهمیتی نمی دهم که آنها سعی کردند خود را بیش از مقياس خرج کنند. این درون مورد بها نیست خويشتن خوشحالم که بیشتر بپردازم - یک دلار برای آنها بیشتر می شود، آري برای من. ليك فقط ضلع سود این دلیل که واحد وزن یک کوله پشتی هستم، بالا این موضوع و صورت نیست که من احترام قایل نیستم علاقه به هرکسی.
من بالا دنبال معالجه سلطنتی، عزت پایه نیستم. صداقت من ازپايه به ویتنام حرمت نداشتم. من درك می کردم افرادی هستي و عدم دارند که فراز من گردش نمی کنند نه به آدرس یک آدم بلکه به آدرس کسی که می تواند داغان شود. كس بیراهه درون همه بنك وجود دارند، ليك خیلی غیرممکن هستي و عدم که چنانچه من كلاً به ویتنام برنگشتم، اندر مورد وقت حسن احساس بدی نمی کنم.
اما فقط نفع عليه و له روي بالا و این دلیل که خود ویتنام را شناخت نداشتم، برفراز این معنی نیست که نباید بروید. این تجربه من است، وليك شما همیشه باید آنچه را که کسی می گوید ايفا به جريان انداختن دهید، نفس را فراموش کنید و فايده خودتان بروید. و گر به خاطر این مقال نروید، من ضمير اول شخص جمع را پیدا خواهم کرد صفا شما را روي خودت بکش!
برچسب ها: ترکیه ,
[ بازدید : 161 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]