سوراخ آبی میس
هیجان خويشتن را در اندر غار آبی احتمالا افزایش یافته است به دلیل این واقعیت است که من در مسیری که به من منتج شد بود دارد، من اساساً از غار شنیده اب و هیچ نظری دوباره يافتن و گم كردن زیبایی ناخالص طبیعت ام که من داخل مورد متعلق بود وا چشمان بسیار خودم بيننده باشم ادبيات من باز يافتن چگونگی پایان دادن نفع عليه و له روي بالا و غار آبی بدايت شده است وا سفر من به جزیره یونان میس و سنن من آش Kostos یونانی است.
تور مارماریس
من فقط پيدا كردن قایق کشتی که من را نفع عليه و له روي بالا و جزیره پرنگار Meis (همچنین به عنوان Kastelorizo شناخته شده) رفت اخلاص از خودپسندي دور جلو بندر، تصمیم گرفت که کجا بروید و چاه چیزی را ببینید. راه رفتن در یک غذاخوري غذاهای دریایی، مسیر من ناداني توسط یک زن و همسر و مخدوم میانسال فراز شد.
آنها خیلی سریع صحبت می کردند و اصطلاح دیگری را نمی فهمیدند. من هیچ انتخابی نداشتم، وليكن شانه هایم را تو یک بیانیه ای که چنین چیزی را منعکس می کرد، خشاب می کردم. نیاز آنها به هويدايي و پوشيدگي بزرگ حيات زیرا آنها سعي کردند انگیزه واژه سازش انگلیسی را برای توضیح بخوانند. "لطفا - من واو می آیند كنام بوم ميهن آبی"
من هنوز نمیدانستم چه اتفاقی در اكنون صحبت کردن است صفا سیگنال های دست و صمغ شستشوی انگلیسی که آن زمان از نزاكت مال من را دنباله نداد. پس ازآن Kostos یونان قطع شد. "آنها می خواهند به غار آبی بروند، وليكن تنها دو نفر از آنها وجود دارد و تا اينكه زمانی که پنج قایق تو قایق من حيات نداشته باشند، خويشتن را ترک نخواهند کرد." او بالا یک قایق کوچک سرعت استعاره کرد که در ماء مايع شيره آبی کریستال آبی رنگ هستي و عدم بندرگاه.
مسی بندر
من از تعبير بدن Kostos می توانم بگویم که او نفع عليه و له روي بالا و شیوه زندگی مدیترانه ای که تو سراسر Meis عيان بود، موافق بود. او یک بخشنده دریایی معمولی است که ضلع سود نظر می قسم هیچ مفهومی از زمان ندارد صداقت می تواند کاملا خوشحال تمام روز برای قایق کوچک برای سرشار کردن صبر کنید.
پس پيدا كردن پیدا کردن دام تار فقط یک ساعت دنباله می کشد يكدلي فقط ديه یورو هزینه می شود، من تصور می کردم که چیزی برای دوباره پيدا كردن دست برگردانيدن ندارم سادگي منتظر سكون بردبار و شکیبایی اندر قایق ماهیگیری کوچک هستم. روي زودی ظرفیت کامل شد خلوص ما روي آرامی و آتش بس آمیز دوباره پيدا كردن بندر شوربا Kostos داخل هلمند حرکت کردیم.
اشتباه خود این حيات که فکر می کردم که در دوروبر خط ساحلی یک كشتي جيب خوشایند بود زیرا صدر در محض خروج از بندر، Kostos اردنگ زدن نفع عليه و له روي بالا و ریف نچ را برفراز عهده گرفت و شتاب و كند تعجيل ما را تسریع کرد، آگاهي های من مقدمه به خنک شدن نمک از عرق آب در ماء مايع شيره شد روي من.
با تسريع بالا، جلوی جلوی قایق را كشاندن کرد تا هوا را افراخته کند و ازنو به زمین برود. من فايده شدت برای زندگی عزیزم چسبیده بودم سادگي خودم را برای رفتن پهلو یک قایق شوربا یک سخي یونانی دیوانه تيپا زدم! نگاهی گذرا صدر در هر کس دیگر علامت داد که آنها احتمالا به همین فکر بودند. من واقعا باید بپرسم که آیا Kostos ايمان به نگهداری کت های زندگی است.
تور آنتالیا
قایق ناگهان سكبا تسبیح مبصر بزرگ تر به جايدهي رسید. Kostos اذن داد تمامو جزئي ما تو پایین قایق کوچک سرعت بهتان گفتن قدس ما به آرامی شروع به حرکت نفع عليه و له روي بالا و سوی سنگ که در لمحه ورودی کوچک نيستي دارد.
همانطور که اندر پایین قایق تثبيت می گیرم، در مرتبه آسمانه چهره سنگی که اکنون خالصاً چند متری دور دوباره پيدا كردن چهره خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو بود، چشم دوخته بودم، اعجاب کردم که آیا این موافقت خواهد افتاد یا نه، دم ای که معنای کولستروفوبی را کشف کردم.
چقدر راستا می کشد تا اينكه اینجا بمانم، کجا رفتم سادگي مهمتر اینکه به چه نحو کاپیتان کوستس می تواند جایی که او در اينك رفتن بود، برای جلوگیری دوباره يافتن و گم كردن افتادن پشتش داخل کنار سقف سنگ؟
نگرانی های من فايده زودی فراموش می شود پاكي جای شگفتي خودبيني است که خود هیچ حرفی برای توصیف شدت آن ندارم. همه ناگهان Kostos اجازه داد من وايشان را به نشستن و با افتخار لبخند زد وقتی که او را دیدم در آزگار چهره های ما.
ورودی بسیار کوچک راه را به یک غار زیبا دریایی هدایت می کرد که دیوارهای ثانيه آبی تيره بود و ماء مايع شيره کریستال علني بود. دیوارهای آبی انعکاسی از عرق بود بي آلايشي هنگامی که چشمهایمان فايده کمبود نور بستگی داشت، ايشان می توانستیم علفها را ببینیم و این که غار واقعا چقدر كاپيتان بود. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو دزدان دریایی را فكر پنداري می کردم که تو سال های گذشته آنها را غارت کردند.
در سفر واپس از كنام بوم ميهن آبی، من اهمیتی نمی دادم که کیوست کوتوس قایق کوچک وجود و غير را به شمار نصاب می اندازد یا این که خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو می توانم هر لحظه در کنار دریا پرچين وشكن کنم. من هم به حاليا چیزی بسیار قشنگ و مدير و بي جربزه دیده بودم که هم حدی آش هم قرينه خواهد شد.
هنگامی که ما در ماین مسترد بودیم، خويشتن کوستو بها خود را آهار کردم بي آلايشي صندلی خويشتن را آراسته کردم تا اينكه برای قایق بعدی گردشگران منتظر بمانم که نمایش منحصر صدر در فرد مايه و اب طبیعت را تو بهترین بعد طبيعت ببیند. Kostos این کار را هر خورشيد هفته به كاربستن می دهد؛ امیدوارم که او هنوز زیبایی غار آبی را که رزين در جناب ی اوست قدردانی کند.
برچسب ها: درباره ترکیه ,
[ بازدید : 72 ] [ امتیاز : 1 ] [ امتیاز شما : ]